Ghoqbat


Lyrics by: Payam Parsa
Nima Masiha

ستاره زد، ستاره زد، اما شبم روشن نشد
تنم به عریونی رسید، خرقه لباس تن نشد

خاک عزیز خونه رو سپردم به دست باد
خاک غریب غربتم برام مث وطن نشد

با یه گریز بی صدا، رد شدم از مرز سکوت
اما تو غربت صدا، صدا صدای من نشد

ستاره زد، ستاره زد، اما شبم روشن نشد
تنم به عریونی رسید، خرقه لباس تن نشد
خاک عزیز خونه رو سپرده ام به دست
خاک غریب غربتم برام مث وطن نشد
-----------------
عمریه فریاد می زنم، کنج سکوت خونگی
جایی که راحت میتونی، هر چی دلت میخواد بگی

اما چه فایده ای داره، کسی صدامو نشنید
کسی رو ساز بی صدا، گریه ی دستامو ندید
................
ستاره زد، ستاره زد، اما شبم روشن نشد
تنم به عریونی رسید، خرقه لباس تن نشد

خاک عزیز خونه رو سپردم به دست باد
خاک غریب غربتم برام مث وطن نشد

ستاره زد، ستاره زد، اما شبم روشن نشد
تنم به عریونی رسید، خرقه لباس تن نشد

ستاره زد، ستاره زد، اما شبم روشن نشد
تنم به عریونی رسید، خرقه لباس تن نشد