Avaye Man


Farshid Amin

من دیگه دست نمیدم
با اون که دشمن منه
با اون که خواهان ستیز
با اون که خواهان غمه
من دیگه گریه کنون
به محفل درد نمیرم
توی تابستون عشق
حیفه که ماتم بگیرم
بیا دستم بگیر ساقی
بیا دستم بگیر ساقی
از این داغی که من دیدم
در این دنیای پوشالی
بیا دستم بگیر ساقی
بیا دستم بگیر ساقی
توی سرخی رگهای بدنم
شعر تو جاری تر از خون منه
توی سرمای زمستون دلم
اسم تو شعله داغ بدنه
بیا دستم بگیر ساقی
بیا دستم بگیر ساقی
از این داغی که من دیدم
در این دنیای پوشالی
بیا دستم بگیر ساقی
بیا دستم بگیر ساقی
من دیگه دست نمیدم
با اون که دشمن منه
با اون که خواهان ستیز
با اون که خواهان غمه
ریزش قصر صدام
شعر من ساده و خام
تپش خواهش غم
لحظه آوای منه