2016-07-25 05:36:53
2016-08-02 19:16:45
2012-07-10 14:49:17
ግጥሞች በ Soli
حال که دیوانه شدم ، می روی
بی سر و سامانه شدم ، می روی
...
دل به سودای تو بستیم خدا می داند
از مه و مهر گسستیم خدا می داند
...
ما به هم نمی رسیم
مثل خورشیدیم و ماه
...
ون که پر بار و نوازشگر و پاک
مثل ابر و باد و بارونه اومد
...
به گرداگرد من یک پیله غم
من از این پیله بایستی رها شم
...