2011-03-25 13:54:57
2014-08-20 23:23:38
2012-12-02 17:52:04
2012-06-17 17:10:28
2014-04-28 20:34:16
Songtekst door Shahrokh
گفتم که پابندم ،کوه دماوندم
گفتم که پابندم ،کوه دماوندم
...
سیمین بری ،گل پیکری آری
از ماه و گل زیبا تری آری
...
آفتاب از کجا در اومده که نامت اومد برای من
آفتاب از کجا در اومده که نامت اومد برای من
...
انگاری دل شده دل ،دیگه کامل شده دل
انگاری دل شده دل ،دیگه کامل شده دل
...
الله برای تو خریدم ،که الله نگهدار تو باشه
خدای همه عالم ،همیشه همه جا یار تو باشه
...
سخته سخته
گذشتن از تو سخته ،مثل گذشتن از کوه
...
وقتی دارم عریضمو
خدمتتون عرض می کنم، عرض می کنم
...
شمعو چراغارو روشن کنین ،امشب عروسی داریم
همسایه هارو خبر کنین ،امشب عروسی داریم
...
عروسک شکستنی ،مال منی
نگو که فکر رفتنی ،نگو که خسته از منی
...
اگه از چشات بگم ،چشمهء نازه
اگه از موهات بگم ،جنگل رازه
...
تنت رو دم به دم لرزوندم ای دل
چه بی حاصل چه بی حاصل
...
به دل می گم آخه عزیز عاشقی کدومه
اگه بازم عاشق بشی کار تو تمومه
...
دو چشم تو عقیقه ،خوشگله و عتیقه
قربون مهربونیش ،با دلمن رفیقه
...
بخون آوازه خون امشب برامون
بخون تا خون بریزه از چشامون
...
با دست پس میزنی با پا پیش می کشی
دل دیونه رو به آتیش میکشی
...
با قافیه، بی قافیه
بگو که گریه کافیه، بگو که گریه کافیه
...
کاروان به راه افتاد ،کاروان به راه افتاد
بچه ها خدا حافظ ،خدا حافظ
...
تو صدای آواز بارون تپش قلب خاکی
مثل گریه تسکین دردی مثل یک کوره پاکی
...
بمون بمون
تو که همزاد من تنهائی
...
بیا سوار قصه رو، رو اسب خستگی ببین
ببین شدم یه خاطره فقط همین ، فقط همین.
...
دوباره فتنه چشم تو
فتنه بر پا کرد
...
ننشسته و نشسته با تن زخمی و خسته
واسه پیدا کردن خود همه بتهارو شکسته
...
من دیوانه را دیوانه تر کردی ،من دیوانه میمیرم
من دیوانه را دیوانه تر کردی ،من دیوانه میمیرم
...
با دست پس میزنی با پا پیش می کشی
دل دیونه رو به آتیش میکشی
...
اگر دل دلبر ،دلبر کدام است
وگر دلبر دلو ،دل را چه نام است
...
خستهء خستهء خسته دل من
کنج تنهائی نشسته دل من
...
توی این غروب خلوت دلم گرفته
تموم دنیارو غم گرفته
...
یه روز میآد که دنبالم بگردی
اونوقته که میفهمی باهام چه کردی
...
دنیا رو من میبینم توی چشای خستت
سایه غم نشسته روی لبای بستت
...
بیا بیا هم نفسم ای بهترین یارو کسم
چشام هنوز منتظره به جون چشم تو قسم
...
زمانه هم چون گذریست
باید از این گذر گذشت
...
فتنه توی خواب بیدارش نکن
مست می نابه هوشیارش نکن
...
اهل کدوم قبیله ای
معتقد چه قبله ای
...
یه مسافر، یه غریبه، یه شبم بی پنجره
می روم با کوله بار سرگذشت و خاطره
...
قصه اینجوری شروع شد
که تو بیقراری من. تو رسیدی
...
بازم از خونهء من بوی تنهائی میاد
پربغض تو گلوم چشم من گریه میخواد
...
زمین و آسمون دل برای تو می لرزه
آئینه پاک دلت به یک دنیا می ارزه
...
غروب میاد فرود میاد ،خورشید جامیزاره
با یک کتاب قصه مییاد که آخری نداره
...
راوی}
با نام خدا خانه خرابم کردند
...
ای تک افتادهء غمگین ،گل روئیده به مرداب
ای که دور از همه گلها تن خسته ات شده بی تاب
...
گوش بده حرفام بوی تو داره
کوش بده شعرم مرثیه واره
...
گریه کن که گر ،گریه کن که گر
سیل خون گری ثمر ندارد
...
ای تکیه گاه خستگیهام
خون رگهام ای پناه تن تنهم
...
همهء عشق من و تو ،قصهء رسیدنه
توی این کویر خالی ،دوتا گلدون دیدنه
...
بهار رسیده ای گل هوای باغ بهشته
انگار خدا تو قلبم ،اسم تورو نوشته
...
بیا بیا هم نفسم
ای بهترین یار و کسم
...
از هم آغوشی باران هوس
با تن خشک کویر دل ما
...
یه شب تو خواب ،خواب میدیدم ایران عروسی کرده
هرکی با هرکی قهر بوده ،رفته روبوسی کرده
...
نبرد نابرابر
نیست کار ما برادر
...
کاکلی شب سر بومه کاکلی
جهازبهارما،جهازبهارما،شکوفه دونه کاکلی
...
صدای قهقهه پیچید ،خبر چین شهر خبر کن
پیک خوشبختی من باش ،همه جا سینه سپر کن
...
از اون بهار تا این بهار ،هزارو یک خزون بود
...
از اون بهار تا این بهار ،هزارو یک خزون بود
...
گر فاصله ای هست میان من و تو
بردار به لبخندی ،بردار به پیغامی
...
هزار هزار تا عاشق که جون فدات کردد
از من تو رو گرفتند سر به هوات کردند
...
خوب من حس میکنم ،بوی خوب دستاتو
داره انگار میاره ،قاصدک نامه هاتو
...
شعر تنهایی خونه دیگه خوندن نداره
وقتی همخونه نداری . خونه موندن نداره
...
از اون بهار تا این بهار ،هزارو یک خزون بود
...
تو صدای آواز بارون ،تپش قلب خاکی
مثل گریه تسکین دردی ،مثل یک سوره پاکی
...
ای تنم از نوازش تو جون گرفته
دستمو با دستای مهربون گرفته
...
شبا وقتی فضای شهر لبریزه بوی بارون
توی پس کوچهء خاکی عابری خسته میخونه
...
لالا لالا همه در خواب نازن
دیگه چیزی ندارن تا ببازن
...
گل آتیش روی لبهاته ،خوشگلی والله
عجب لبهائی داری والله
...
گل آتیش روی لبهاته ،خوشگلی والله
عجب لبهائی داری والله
...
امان امان آی امان
تو این دنیای دیوونه ،آدم چند روزی مهمونه
...
حیرون بشی ای دل ،الهی خون بشی ای دل
از دست تو فریاد ،پریشون بشی ای دل
...
عمریه آیهء همدردی میخونیم من و تو
هنوزم درد همو خوب نمیدونیم من و تو
...
ای مردم ای مردم ای تموم ادما
طبل جنگ و بنوازیدجنگ جنگ با خداس
...
تو نی نی چشات خیسه
ادم می ترسه بنویسه
...
این کوله بار عشقو گذاشتی باز رو دوشم
...
اگه بی وفا بشی ،رفیق نیمه راه بشی ،با کسی آشنا بشی ،میمیرم
اگه منو جا بذاری ،رو دلم پا بذاری ،بری تکو تنها بذاری ،میمیرم
...
من آخرین تو این کویرم
تو حرم آفتاب دارو میمیرم
...
نگو نگو دیره دیره دیره
نگو نگو دیره واسه دوباره عاشق شدن
...
نامت رسید عطر تنت رو داره
می خونمش دوباره و دوباره و دوباره
...
نیومدی نیومدی ،بگو چی شد نیومدی
داغت نبینه مادرت ،آتیش به جون من زدی
...
آه شبا تو تمام شهر دوتا دریچه روشنه
یکی چلچراغ توست ، اون یکی فانوس منه
...
نازار دلی را که تو یارش باشی
معشوقهء پیدا و نهانش باشی
...
نازکی مثل گل ،نازکی مثل گل
قلبت آهنه ،با من دشمنه ،خدا با من دشمنه
...
نمی دونی .نمی دونی
وقتی چشمات پر خوابه
...
نمیشه دل به هر کس داد
نمیشه از نفس افتاد
...
نمیشه دل به هر کس داد
نمیشه از نفس افتاد
...
هوای تو ،هوای این خونه نبود
دلت مثل زمونه بود ،قهرای تو بهونه بود
...
من به دنبال اتاقی خالی
روزها می گردم
...
کوچ غمناک پرستوهای شاد
در غروبی پر ملالو بی صدا
...
تو رو باید که پرستید
تو رو باید بوسید
...
گریهء بارون بی تو پری جون
گلارو پرپر کرده تو گلدون
...
حیرون بشی ای دل ،الهی خون بشی ای دل
از دست تو فریاد ،پریشون بشی ای دل
...
دیروز خاک این خونه ،خاک شورو بازی بود
شبها تو اطاق اون ،فصل قصه سازی بود
...
میدونی موندن تو دیگه ارزش نداره
گل پژمرده نیاز به نوازش نداره
...
دیگه سادگی بسه گول نخور
این عشق دروغه دل من
...
اون رویای شومی که تو سر داشتیمو دیدیمو شنیدیم
از خونه و شهری که تو خواستی ،ما نخواستیمو بریدیم
...
نوبت ما که میرسه ،ابریشم آتیش میگیره
ستاره وارونه میشه ،فواره بازیش میگیره
...
گفتم دیگه سفر نرو سفر نرو نشنیدی ورفتی
گفتم که بی خبر نرو سفر نرونشنیدی و رفتی
...
تو سرزمین عاشقا ،میگن زبرکت خدا
سکه میوفته از بهاء ،سکه میوفته از بهاء
...
سواره راهه دور منم ،با یه بغل لاله و یاس
آهای یکی نشون بده ،خونهء یار من کجاس
...
سلام ای اولین و سلام ای آخرین مرد
کجا بودی که غربت دل مردارو خون کرد
...
من از شبها میام از شهر ظلمت
نشسته رو تنم آوار غربت
...
ای شکسته تن شهید من
شهید شهر قصه ها
...
من از شبها میام از شهر ظلمت
نشسته رو تنم آوار غربت
...
برایت بارها باید بگویم که در رگهای من جاری شدی چون خون که از من سا ختی بار دگر مجنون شاید ،از شکوه عشق خانمان سوز برایت بارها باید قسم ها یاد کردبرایت بارها باید سر سجده فرود اورد شاید ، زدست تو به تاریکی کوهستان غم باید سفر کرد به دنبال تو تا خورشید باید رفت به پیش پای تو شاید که چون یک مشت خاک بی بها گردد برای قلب تو شاید خدا گردد نمیدانم که در جای نگین تاج زرین کلاهت جای میگیرم و یا در زیر پاهای تو بی رحمانه میمیرم شاید ، نمیدانم که بعد از سالهای سخت و دشوار که بعد از روزهای گرم و شیرین زمان مردنم ، زمان مردنم ایا در اغوش تو جانم را خدا گیرد و یا این ارزو در نطفه میمیرد شاید
...
توئی تو همرام مثل نفسهام
پایان خطی ،اون خط آخر تو مرز فردام
...
تبت که تب نیست ،یه شب دو شب نیست
حبه نباته ،لبت که لب نیست
...
ترانه باران کن
هم بغز بی پروا
...
پیام ،دوشم از پیر می فروش آورد
بنوش باده ،که یک ملتی به هوش آمد
...
تفنگا تق تق مونده
ز لشکر بیرقش مونده
...
دلت هرچه بی وفاشه تورو از دست نمیدم
خون من اگر فناشه تورو از دست نمیدم
...
وقتی گفتی دوسم نداری،دل با غم همسفر شد
تو هم که از دل خبر نداری ،طفلی دل دربه در شد
...
که میگفتی همه قصه عشقو فوت آبی. فوت آبی
واسه چی دفترو بستی
...
تو نیستی و غمت با من
صفای عهد کهن دارد
...
تورو خدا بد بیاری رو
پا بد روزگازی رو
...
باز خرابه دوتا چشم دل من
چه عزیزه نازنین مشگل من
...
از عشق لای پنبه
یه حبه قند خنده
...
گفتم نگرم روی تو ،گفتا به قیامت
گفتم روم از کوی تو ،گفتا به سلامت
...
دستامو که بگیری در من شکفته می شی
چشماتو که ببندی زیبای خفته می شی
...
دستامو که بگیری در من شکفته می شی
چشماتو که ببندی زیبای خفته می شی
...
رها شدن به دست زیباییه
عاشق شدن چه قدر تماشاییه
...