2011-10-04 06:37:35
2014-09-15 04:53:59
2014-10-24 00:13:04
ግጥሞች በ Saeed Shahrouz
یه دروغه یه دروغه که واسم عزیزترینی
یه دروغه که هنوزم تو خدایه رو زمینی
...
توی این هجوم پاییز تو نگات همه بهاره
انگاری خورشیدم اینجا پای چشات طرح میذاره
...
اگه من یه عاشقم غریبه با نگاه تو
اگه روی سادگیم گذشتم از گناه تو
...
بزار بگم دوستت دارم اگرچه خیلی سخته
حکایت ما آدما حکایت درخته
...
جون من و جون شما اسم من رو خط نزنید
می خوام برم همین روزا قول و قرار رو نشکنید
...
بخواب گل شکستنی که شب داره سر میرسه
مهلت عاشقی ها مون داره به آخر میرسه
...
خطی از ستاره امشب توی آسمون شکفته
رازی رو میخواد بگه شب که به قلب من نگفته
...
اگه عمرم یه نفس بود
واسه دیدار تو بس بود
...
اگه عمرم یه نفس بود
واسه دیدار تو بس بود
...
انگار عاشق شدی و چشماتو گریون می بینم
نگو نه،نگو نه
...
دارم نی میزنم به شوق دوستم
خدایا کی میاد نو عروسم
...
می سازم رباعی با وزن جشات
میکشم نقش امیدو تو نگات
...
ستاره هنوز بیداری ، بازم امشب خواب نداری
نکنه تو هم مثل من ، عاشقی چشم انتظاری
...