2011-12-03 23:51:04
2010-09-19 16:36:00
2010-09-19 16:36:18
2009-11-08 17:00:49
ግጥሞች በ Parvin
ای چشم تو رخشان تر از الماس بداخشان
ای سینه سیمین تو آیینه رخشان
...
با قلبیپر خون با دردی افزون
دهقانی به دصد دوندگی
...
چه شبی چه مهی چه هوایی
چه هوای خوشی چه صفایی
...
چین زلف مشکین را
چین زلف مشکین را
...
چون ساغر بشکسته ام
در خون دل بنشسته ام
...
درد عشق و انتظار ، دارم زان شب یادگار
در آن شبِ سرد پاییز ، آهنگ سفر می کردی
...
تو دوری از برم
تو دوری از برم
...
باد صبا بر گل گذر کن
گل گذر کن ، گل گذر کن
...
امشب در سر شوری دارم، امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم، رازی باشد با ستارگان
...
به کلبه ام از راه دور ای آشنا خوش آمدی
چون بوی گل به همره باد صبا خوش آمدی
...
در بر تو گریه کنان آمدم و برو برو گفتی و رفتی
مرا کشتی و رفتی
...
زمانه فتنه آفرین از چه ریزد خدایا شرنگ غم به جامم، به جامم؟
چرا هر دم ساقی زمان، جامی از خون بریزد به جای می به کامم، به کامم؟
...
از من این جوانی بر تو مژدگانی
تا صد مژده بخشد یک لبخند تو
...
به راه وی تا سحر ماندم
ژاله افشاندم ، او نیامد
...
یا رب مرا یاری بده
تا خوب آزارش کنم
...
یک نفس ای پیک سحری
بر سر کویش ،کن گذری
...
یک نفس ای پیک سحری بر سر کویش کن گذری
گو که (ز هجرش) به فغانم فغانم
...
تنها ماندم
تنها ماندم
...
ای گل پریشانم نکن
درد آشنا جانم نکن
...
از بس به تار زلفت
از بس به تار زلفت
...
عشق من برتر از اندیشه خود
در خیال از تو بتی ساخته ام
...
یادم آن شب که در بستر سبزه ها
دیدمت گرم رقص شبانه
...