2019-02-13 06:24:30
2011-11-12 20:06:36
2011-11-22 11:57:16
2014-04-14 19:39:38
Fenriz, sõnad Mohammad Shams
سخته سخته
گذشتن از تو سخته ،مثل گذشتن از کوه
...
سایه یه حادثه که یه عمره با منه
توی شهر آهنی داره خردم میکنه
...
میروم دور از تو با دنیای خود خلوت کنم
باید آخر من به این بیگانگی عادت کنم عادت کنم عادت کنم
...
دختر مشرقیم دختر آفتاب
رنگم از پوست بزک کرده ی مهتاب
...
وقتی که ، دستای باد ، قفس مرغ گرفتارو شکست ، شوق پروازو نداشت
وقتی که چلچله ها ، خبر فصل بهارو می دادن ، عشق آوازو نداشت
...
رویاهای من قریه ایست قدیمی
تو مشتی سایه اما صمیمی
...
با تو ای همدرد ، ای عشق
با تو درمان یافت این دل
...
حرکت از این بیش شتابان کنیم
ولوله در ولوله باران کنیم
...
حیلت رها کن عاشقا
دیوانه شو دیوانه شو
...
در زیر باران گلوله های داغ
پاشیده بر این خاک بذر هزاران باغ
...
ایران نگاه کن این جنگل است
که ناباورانه می روید
...
با هر نگاه
بر آسمان این خاک هزار بوسه میزنم
...
اون مثل فرشته ها بود
چشمه ی عشق و صفا بود
...
توئی تو همرام مثل نفسهام
پایان خطی ،اون خط آخر تو مرز فردام
...