2012-01-31 15:38:09
ግጥሞች በ Mehrdad
بیا آغوش تو امن و امینه
عروس خاطرات سرزمینه
...
پشت هم گزارش سقوط برگ
پشت هم خطابهء سایه ی مرگ
...
ای از همه کس با من آواره خودی تر
ای خوبتر از خوب من و از همه بهتر
...
ماه که از راه می رسه با پای خسته
دختری تو دشت دریا قاطی آبیا نشسته
...
دست من نیست گاهی وقتا
روزم آفتابی نمیشه
...
فاصله افتاده بین من و تو
دستامون نمی رسن به هم دیگه
...
یه سلسله ستاره نام آور و درخشان
یه کاروان دلاور خورشید سوارمیدان
...
ای هدهد صبا به سبا میفرستمت بنگر که از کجا به کجا میفرستمت
حیف است طایری چو تو در خاکدان غم زین جا به آشیان وفا میفرستمت
...
عشق ببین چه میکنه
عشقو ببین چه میکنه
...
ماهک من حبه نور
ماهک من یاس بلور
...
کفتر روی بوم اومد،پیغوم رو پیغوم اومد
هی نامه پشت نامه،بنویس من از خدامه
...
دخترای خورشید خانوم
توی حیاط تاب میخورن
...
از این سفره ی سرد و خالی
از این سر پناه خیالی
...
گفتی برو گفتم به چشم
این بود کلام آخرین
...
یار گلم
ستاره ی قشنگ من گوشه نشین بی صدا
...