2010-09-19 19:50:02

2014-04-24 18:41:34


Arousak (English: Doll)
ግጥሞች በ: Ardalan Sarfaraz
Sattar

می شد از بودن تو عالمی ترانه ساخت
کهنه ها رو تازه کرد از تو یک بهانه ساخت
با تو می شد که صدام همه جارو پر کنه
تا قیامت اسم ما قصه ها رو پر کنه
اما خیلی دیر دونستم تو فقط عروسکی
کور و کر بازیچه باد مثل یه بادبادکی
دل سپردن به عروسک منو گم کرد تو خودم
تو رو خیلی دیر شناختم وقتی که تموم شدم
نه یه دست رفیق دستام نه شریک غم بودی

واسه حس کردن دردام خیلی خیلی کم بودی
توی شهر بی کسی هام تو رو از دور می دیدم
تا رسیدم به تو افسوس به تباهی رسیدم
شهر بی عابر و خالی شهر تنهایی من بود
لحظه شناختن تو لحظه تموم شدن بود
مگه می شه از عروسک شعر عاشقونه ساخت
عاشق چیزی که نیست شدروی دریا خونه ساخت