2012-05-05 21:34:56

2014-06-26 21:06:14


Safar
Hami
Samengesteld door: Babak Zarrin

قصهٔ ما یه سفر بود
یه سفر تا خود رویا
تا ته یک شب روشن
سفری تا خود فردا
یه طرف گریز از تو
یه طرف به تو رسیدن
دل سپردن به یه رویا
خواب دست تورو دیدن
قصه رو از نو شروع کن
من به آخرش رسیدم
من تو سادگی عشقت
هیبت دستامو دیدم
من می خوام ساده بمونم
تا تو عاشقم بمونی
تا تن خستهٔ من رو
تا ته شب بکشونی
واسه لمس کودکیهام
راه برگشتن من کوش؟
راهیم تا بی نهایت
تا کلید فتح جادو .
شب بی تو رفتن من
شب بی نبض ستاره است
وقت شعر از تو گذشتن
این یه آغاز دوباره است!