2014-03-24 22:40:11



2014-03-23 03:50:27


Niaz
Moein
Samengesteld door: Jahanbakhsh Pazouki

اصلاحیه بدون تو چه پروازی ؟
چه احساسی ؟ چه آوازی ؟
تویی که از صدای من
شراب کهنه می سازی
بیا خوبم که می دانم
در این بازی نمی باری
نیازو تو خودم کشتم که هرگز تا نشه پشتم
زدم بر چهره ام سیلی که هرگز وا نشه مشتم
من آن خنجر به پهلویم که دردم را نمی گویم
به زیر ضربه های غم نیارم خم به ابرویم

مرا این گونه گر خواهی دلت را اشیانم کن
من آن نشکستنی هستم بیا و امتحانم کن بیا و امتحانم کن

غرور ای ناجی حرمت تو با من پا-به-پایی کن
به هنگام سقوط من تو در من خود نمایی کن
من آن خورشید زر پوشم که با ظلمت نمی جوشم
بجز آغوش دریا را نمی گیرم در آغوشم

مرا اینگونه گر خواهی دلت را اشیانم کن
من آن نشکستنی هستم بیا و امتحانم کن بیا و امتحانم کن

من آن دیوان پربارم که در خود واژه ها دارم
درون دشت اندیشه به غیر از گل نمیکارم
من آن ابر بهارانم که از خاشاک بیزارم
به جز بر چهره گلها نمی گریم نمی بارم

نیازو تو خودم کشتم که هرگز تا نشه پشتم
زدم بر چهره ام سیلی که هرگز وا نشه مشتم
من آن خنجر به پهلویم که دردم را نمی گویم
به زیر ضربه های غم نیارم خم به ابرویم